زندگی یک بار دیگر به من خیانت کرد، پذیرفتم که برخی چیزها هرگز تغییر نخواهد کرد. اجازه میدهم ذهن کوچک تو رنج مرا بزرگتر کتد ، و او مرا با وابستگی های شیمیایی موم سلامت عقلی ترک کرد. آری ، من در حال سقوطم. چقدر دیگرمانده تا به زمین بخورم؟ نمی توانم بیان کنم که چگونه ازهم پاشیدم. تعجب میکنید که چرا ترجیح می دهم تنها باشم؟ آیا واقعا اختیار را از دست داده ام؟ به انتها رسیده ام ، پی می برم که چه میتوانستم باشم.
اشتراک گذاری در تلگرام
پاییــــز امسالم پر از دلتنگی ست آنقدر که از بارور شدن گلهـــا حالم بهم میخورد و منتظرم باد فقط عطر تـــــــــو را بیاورد اینبار صادقـــانه میخواهم بارور شوم از حجم بودن تــــــــــو و آنگاه تمام وجودم بوی عرق خستگی ات را بدهد به خدا که راضی ام به: ـــ به باد دادن آبــــــــــــــــــــــــروــــ "SECRET"
اشتراک گذاری در تلگرام
میگویند دل به دل راه دارد!!! دل ما که به هم اتوبان داشت چه شد؟ عاقبت من دخترکی گمراه شدم و او راهی سفر حالا فقط یک کوره ره باریک مانده که به خدا دارم از همان اولم بایداین راه را اتوبان میکردم خدا که سفر نمیکند!. "سِکـْـــرِت"
اشتراک گذاری در تلگرام
درباره این سایت